محل تبلیغات شما
▫️از فصل ششم #کوچ_شامار / جعبه‌های مهر و موم گفت بیماری مهلک آمده. پخش شده تو کارخونه. سگ بگیره تب و لرز می‌کنه. وای به حال این پیرمرد که یک پاش لب گور است. گفتم: دور از جون شما. - نگو . نگو. سلامتی برای آدمی مثل من دیگه خوب نیست. ریه‌هام داره از حلق‌م می‌آد بالا. این دیگه چه بلایی بود که نازل شد . نازل . چه بلایی. بیش‌تر کارگرا گرفته‌ن. کارخونه رو چند روزه که تعطیل کرده‌م. صص ۱۸۷ و ۱۸۸

تبدیل بدن‌ها به جسدها

حفاری حافظه / گفت وگوی مسیح حاتمی و فرهاد حیدری گوران درباره رمان «کوچ شامار»

ویژه نامه کوچ شامار/ آوای پراو

کارخونه ,بلایی ,نازل ,شامار ,نگو ,کوچ ,کوچ شامار ,چه بلایی ,نازل چه ,شد نازل ,نازل شد

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مهد تفکر